| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
<-PollItems->
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 29
بازدید ماه : 130
بازدید کل : 68575
تعداد مطالب : 49
تعداد نظرات : 11
تعداد آنلاین : 1
Template By: LoxBlog.Com
کاندوم تاخیری
کاندوم تاخیری
zendegiekaghazi
بمب خنده
نیوز
⎝⓿ ⓿⎠ فانی بلاگ ⎝⓿ ⓿⎠
پرتال سرگرمی خبری خانواده تووب
کاریکاتور طنز
وبلاگ بچه بازان 18+
بانک اطلاعات
Selena Gomez
بچه های کامپیوتر 91
یک فاجعه است وقتی تنهاتورومیخوام
2fan Khan
فقط خدا
افکار پریشان من
ما همه بد حجابیم
کريس رونالدو لیو مسی
مختلف
فلسفه تنهایی
ox
عکس و اس ام اس
علمی-اجتماعی
ردیاب جی پی اس ماشین
ارم زوتی z300
جلو پنجره زوتی
◄تبادل لینک هوشمند ►
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان وب تفریحی لول سرا و آدرسlolsara.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
آسانسور
روزی، یک پدر با پسرش وارد یک مرکز تجاری می شوند. پسر متوجه دو دیوار براق نقره ای رنگ می شود که به شکل کشویی از هم جدا شدند و دو باره به هم چسبیدند، از پدر می پرسد: این چیست ؟
پدر که تا به حال در عمرش آسانسور ندیده می گوید:
پسرم، من تا کنون چنین چیزی ندیده ام، و نمی دانم.
در همین موقع آن ها زنی بسیار چاق را می بینند که با صندلی چرخدارش به آن دیوار نقره ای نزدیک شد و با انگشتش چیزی را روی دیوار فشار داد، و دیوار براق از هم جدا شد ، و آن زن خود را به زحمت وارد اتاقکی کرد. دیوار بسته شد. پدر و پسر، هر دو چشمشان به شماره هایی بر بالای آسانسور افتاد که از یک شروع و بتدریج تا سی رفت. هر دو خیلی متعجب تماشا می کردند که ناگهان، دیدند شماره ها به طور معکوس و به سرعت کم شدند تا رسید به یک، در این وقت دیوار نقره ای باز شد، و آن ها حیرت زده دیدند، دختر ۲۴ ساله ای از آن اتاقک خارج شد.
پدر در حالی که نمی توانست چشم از آن دختر بردارد، به آهستگی، به پسرش گفت: پسرم، زود برو مادرت را بیار اینجا…
نظرات شما عزیزان: